شعر با دکلمه ای عزیز
جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۴۷ ب.ظ
غزل زیر برای چند ماه پیش بود و دکتر احمدی عزیز لطف فرمودند و اون رو دکلمه فرمودند که واقعا مهربونی و لطف ایشون به من ثابت شد . هرجا هستند شاد باشند .
تا نمک باشد نباید حرمت نان بشکند
قلب صاحبخانه ای از دست مهمان بشکند
رفتنت دیوانگی را منطقی تر میکند
شاید امشب شیشه عمر دو انسان بشکند
دردهایم را به دنیا میتوان صادر نمود
تا تورم در همین امسال ایران بشکند
من دل ازرده ام از شیشه هم نازک تر است
قلب من را احتمالا اب باران بشکند
لرز مردی را که باید شعله ی اغوش تو
میروم شاید بخار گوشه ی وان بشکند
اشک میریزم که برگردی بگویی جمله ی
« بغض مردی را نباید غصه اسان بشکند »
گفتم امشب در نبودت چای مینوشم ولی
آه ! فکرش را نمیکردم که فنجان بشکند
- ۹۳/۰۵/۳۱