پوست کلفت شدم
وقتی از أن ها باشی که بدانی چند سال است عادت کرده ای به اتفاقات بدت پر و بال بدهی و تا با پتکی که از أن ها میسازی دمار از روزگار خودت یا اطرافیان در نیاوری و کرک و پرشان را نریزی و لبریزشان نکنی خالی نمیشوی باید هم حالا که یاد کرفته ای جگونه با عجایب المصیبه ! خوش و بشی دوستانه داشته باشی اتفاقات بد تکرار و تکرار شوند تا مطمینت کنند تو دیگر أن بچه پسر کم تحمل نیستی و إخر هم أن قدر شورش را در بیاورند تا یک دفعه از زیادی غمهایت وسط پذیرایی خانه شان ( خانه ی مصایب ) بزنی زیر خنده و کرکر خنده ات دل روزگار را قرص کند که هان ! یک نفر دیگر را هم درست کردیم ....!
با ربط : داشتم مینوشتم یاد صادق هدایت افتادم و جمله ی : دیشب که نمیدانستم برای کدام ناراحتی ام گریه کنم کلی خندیدم .
فکر نوشت : تاوان گناه میتونه همین جوری خشک و خالی و زور و زور گیری و الا بختکی باشه اما اگه روزگار بخواد مهربون باشه وقتی تلافی میکنه که فکرت درست بره سراغ کتابی که دیشب خوندی یاحرفی که اون باباهه میزد و به جای گفتن واویلا خونسرد بگی اهان !
با ربط : کسایی که در پست یک ایهام بی ادبانه بیدا کردند در عین عجب ادمی بودن ! خیلی باحالن !
- ۹۳/۰۵/۲۶