داریم ادم های مزخرفی میشویم
داریم آدم های مزخرفی میشویم . آن قدر مزخرف که حتی وقتی پدر بزرگمان میمیرد به جای آن که زمین و زمان را چنگ بزنیم و خون گریه کنیم و غش و ضعف برویم و به زور اطرافیان آرام شویم و شب اول قبر را بالای قبر پدر بزرگمان بمانیم و قران بخوانیم و تمام خاطره های خوبش را در دلمان مرور کنیم و باز نم نم اشک از گونه مان روی قران دستمان چکه کند ؛ هنوز خبر مرگ از عصب های گوشمان به مغز نرسده به فکر یک عکس سیاه زیبا که گوشه موشه هایش چند شمع سوخته داشته باشد برای پروفایل فیس بوکمان هستیم و هردوساعت یک بار از کسانی که تسلیت گفته اند تشکر میکنیم و غم و غصه مان با تعداد کامنت ها بالا و پایین میشود
بی ربط : وبلاگ خانم رنگی رنگی رو دوست داشتم . سر بزنید .
- ۹۳/۰۴/۱۸