زندگی پزشکی

Medical Life

زندگی پزشکی

Medical Life

یک عدد دانشجوی پزشکی هستم که نوشتن این ها عادت دوران و تلاش و لطف حداقلی منست و نهایت محبت شما در درک آن ها و در ارسال و اشتراک مطالب مفیدتان ( شبیه پیوند ها ) خواهد بود .
سوالاتتان را بی زحمت ایمیل کنید :)
Mohammadghafouri72@yahoo.com
( برای جواب به ایمیلتان تا یک هفته مهلت بدهید )

ترجمه داستان کوتاه

يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۴۳ ب.ظ

 

ترجمه ی یک داستان کوتاه خارجکی :

 

قبل از قضاوت فکر کنید !

دکتر بعد از اینکه برای یک عمل جراحی اورژانس با او تماس گرفتند سریع وارد بیمارستان شد.  گوشی را سریعا جواب داد، لباس هایش را عوض کرد و مستقیم به سمت اتاق عمل رفت.
او پدر بیمار را که در راه رو با تندی قدم می زد دید . 
در این حین ، پدر بیمار فریاد زد ، چرا این قدر دیر آمدی؟ آیا  تو نمی دانی که زندگی فرزند من در خطر است ؟ آیا اصلا احساس مسئولیت میکنی ؟
دکتر لبخند زد و گفت : متاسفم ، من بیمارستان نبودم و به محض اینکه با من تماس گرفتند خودم را به بیمارستان رساندم , الان هم میخواهم آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم .
پدر با عصبانیت گفت : آرام باشم ؟! اگر پسر خودت همین الان روی تخت بیمارستان خوابیده بود میتوانستی آرام باشی ؟ اگر پسر خودت در انتظار رسیدن پزشک جانش را از دست میداد چه ؟!
پزشک مجددا لبخند زد و در جواب گفت : ما تمام تلاشمان  را میکنیم و شما هم برای سلامتی فرزندتان دعا کنید .
پدر زیر لب غرولند کنان گفت : بله ! نصیحت کردن برای شما که هیچ نگرانی ای ندارید آسان است !
جراحی چند ساعت طول کشید و پزشک از اتاق عمل  خارج شد و با خوشحالی رو به مرد گفت : " شکر خدا پسرت نجات یافت ! " و بدون آن که منتظر پاسخ مرد بماند در حالی که دوان دوان راه خروج را دنبال میکرد گفت : اگر سوالی  داشتید از پرستار  بپرسید .
مرد هنگامی که پرستار را دید پرسید : چرا این مرد اینقدر مغرور است ؟ آیا  او نمیتوانست چند دقیقه صبر کند تا جواب سوال من در مورد وضعیت فرزندم را بدهد ؟ 
پرستار که ناخودآگاه اشک هایش سرازیر شد گفت : پسر او دیروز در سانحه ی رانندگی جانش را از دست داد . هنگامی که ما برای جراحی پسرتان  تماس گرفتیم او در مراسم خاک سپاری فرزندش بود  و حالا که جان پسرتان را نجات داد برای اتمام خاک سپاری فرزندش بازگشت . 

پیام اخلاقی : هرگز حق قضاوت دیگران را به خودتان ندهید چون نمیتوانید وضعیت زندگی افراد را متوجه بشوید .

 

ترجمه ی تا یه جا : من

ترجمه ی از یه جا به بعد : ایوب حاتمی 

  • ۹۴/۱۱/۱۱
  • => محمد غفوری